دزد جزء حقیرترین مخلوقات جامعه شمرده میشود. هر کس که اموال دیگران را بدون رضایت آنها بردارد دزد است!
توضیح این مطلب چنین است. برای اینکه این فرمان بخوبی اجرا شود، کار دیگری نباید کرد، جزء اینکه همیشه مواظب بود و تشخیص داد، که چه چیز به دیگری تعلق دارد! در جواب این سئوال هر کس فوراً میگوید، اینکه کار مشگلی نیست. و با این جواب فکر میکند، که به وظیفهاش عمل کرده است.
البته، این کار مشکلی نیست، اگر انسان خود را موظف به پیروی از دستورات ده فرمان بداند، انجام آنها اساساً کار مشگلی نیست. ولی اینکار همیشه شرایطی داشته است و آن اینست که انسان فرمانها را بخوبی بشناست. ولی خیلیها از شناسائی آنها عاجزند.
آیا تو برای پیروی از دستور این فرمان بدقت فکر کردهای، که چه چیزهائی جزء اموال دیگری بحساب میآید که تو حق برداشتن آنها را نداری؟
این پول مال اوست، جواهر، البسه، احتمالا خانه و مزرعه با چهارپایان و همهٴ چیزهای دیگر مربوط به آن. اما در فرمان ذکر نشده، که فقط اموال منقول مورد نظر است! ارزش های دیگری هم هست، که بسیار مهمتر از اینها است!
به اموال یک انسان، شهرت او، وجهه عمومی او، افکار او و خصوصیات او هم تعلق میگیرند. اطمینانی که دیگران با او دارند نیز جزء متعلقات اوست و چنانچه این اعتماد فقط از جانب عدِه معدودی هم باشد، باز اوست که از آن بهرِمند میشود!
حال اگر به اینجا رسیدهایم، آنوقت بعضی از سرفرازان در برابر فرمان سربزیرتر میشوند. آنوقت تو از خودت بپرس: آیا هرگز یک بار هم که شده سعی نکردهای حتی با خوش باوری، اعتمادی را که شخصی از آن بهرِمند است، نزد شخص دیگری، بوسیله تلقین به محتاط بودن، متزلزل کرده و یا حتی آن را از بن ویران سازی؟ تو با این عمل اطمینانی را که این شخص کسب کرده، از او دزدیدهای! تو اعتماد شخص دیگر را از او سلب کردهای! و یا سعی کردهای چنین کاری انجام دهی.
اگر از نحو کار و روابط فرد دیگرت اطلاعاتی داشتی و آن اطلاعات را بدون رضایت او برای دیگران باز گو کردی، مثل اینست که تو از او چیزی دزدیدهای. با توجه به این مطلب بخوبی میتوانی درک کنی، که اشخاصی که با اینچنین چیزهایی معاملاتی را انجام میدهند و یا از این معاملات بهره میگیرند، چه سخت در تار و پود شبکه گناه گرفتار میشوند.
این خودگیرائیها، که نتیجهٴ حاصله از این عمل است و نیز زیر پا گذاردن دائمی قوانین الهی، مانند تور وسیعی پیوسته به دنبال این اشخاص کشیده میشود، که دیگر هرگز قادر نیستند خود را از آن رها سازند؛ زیرا اغلب بار گناه آنها سنگین تر از دزدان و سارقین است. آنهائی که اینگونه کاسبها را در پیشه و شغل به گناه آلوده اشان یاری میدهند و کار آنها را ترویج مینمایند، هم مجرم و هم شریک دزد میباشند.
هر انسان شرافتمند و شکور، چه کاسب و چه غیر کاسب، محِق و موظف است، که از اشخاصی که با خواهش و یا تقاضائی به او مراجعه میکنند، بطور صریح توضیحات کامل بخواهد و اگر لازم باشد، تقاضای مدرک و سند کند، تا مطمئن شود که مراجعه کننده قابل اعتماد و تقاضایش شرافتمندانه است و او میتواند با آرامش خاطر خواهش او را برآورده سازد. هر راه دیگری نا سالم و سزاوار توبیخ است.
اجرای این فرمان در عین حال دارای این خاصيت است،که ادراک شخص بیشتر و بیشتر شده، قدرت آن رشد کرده و آزاد میگردد. بدین وسیله شخص شامِه انسان شناسیاش را، که فقط از روی کاهلی از دست داده بود، باز مییابد و رفته رفته زندگی ماشینی و مردهاش را ترک مینامید و خودش نیز دوباره بصورت یک انسان زنده و فعال در میآید،که بعد از کنار گذاردن زندگی مصنوعیاش، شخصیت واقعی خود را دوباره بدست آورده است.
پس بخود زحمت دهید. در این باره تعمق کنید و مواظب باشید، که دستور این فرمان را زیر پا نگذارده و در نتیجه صفحات کتاب گناهانتان را سیاه نسازید.